سلام به دوستان عزیز و گلم.
امروز میخواستم در باره ی حال و احوال این روز های سینمای ایران چند سطری مختصر بنویسم.
آریا آدینی:
"( همانطور که میدانید ، این روزها سینمای ایران به رقم وجود سانسورهای بی مورد و البته گرایش بی مورد جوانان به سوی سینما و بازیگری که سودای شهرت در سر دارند در بحرانی جدی و تاسف بار
به سر میبرد. سینمایی که روزگاری با سعید راد و ایرج و قادری و بهروز وسوق و امیال آنها میتاخت ، هم اکنون به مهد لودگی ، طنزهای کلیشه ، ایده های بی ارزش ، بازی های ضعیف و به نوعی لوس
تبدیل شده.
افرادی مثل محمدرضا گلزار که واقعا برایم باعث تاسف است که در مملکتم به خاطر چهره اش او را سوپر استار میخوانند.
سینمای امروز ما به جایی رسیده که برای مراسم اسکار 2013 فیلم جدید اصغر فرهادی را که 100 در 100 محصول ما نیست به داوران و مسئولین SONY PICTURES معرفی میکند. در حالی که بسیاری
از کارگردانان و نویسنده های جوان و آینده دار ما خانه نشین شده و یا حداقل بدون هیچ انگیزه ای به ساخت آثار خود میپردازند.
اعتراض من نه به فرهادی است و نه به سازندگان " گذشته " من از نابودی سینمای وطنم مینالم ، سینمایی که در آن ایرج قادری ها و بهروز وثوق ها زیر سایه ی امسال گلزار و بهداد محو شده اند.
سینمایی که به صاحبانش کم محلی میشود... من از بحرانی میگویم که بر روی کیفیت کارهای یک اسطوره ایرانی هم بی تاثیر نبوده ، داریوش مهرجویی عزیز که بعد از اثر فوق العده اش ( سنتوری )
، کارهای ضعیفی چون " نارنجی پوش " و " چه خوبه که برگشتی " را دیدیم. بماند که " چه خوبه که برگشتی " از روی یک رمان بنام ساخته شده ، و در واقع اصل اعتراض من به همین است که مرد
بزرگ سینمای ما کارش به جایی میکشد که مجبور به ساخت آثاری میشود که ریشه در فرهنگ غرب دارد و جالب این است که بسیاری از دوستان عزیز که خود را دانای کل میدانند ، به اثر
اصغر فرهادی ، ( گذشته ) اعتراض میکنند که چرا نشانی از سنت ایرانی در این اثر وجود ندارد! واقعا جای تعصب دارد.
خطاب به دوستان عزیزی که با مطالعه و شنیدن چنین انتقادات بیموردی ، دیدگاهشان نسبت به این اثر تغییر کرده بگویم که: چرا و به چه دلیل باید در منزلی که صاحبش یک فرانسویست
سنت و فرهنگ ایرانی موج بزند؟! چرا زنی که اصلیت فرانسوی دارد باید سنت ایرانی را در خانه اش زنده نگاه دارد دز حالی که سالهاست از همسر ایزانی خود جدا شده؟! در فرانسه مگر از
ایران و ایرانی چه خبر است که سنت ایرانی در یک خانواده ی معمولیِ فرانسوی موج بزند؟!
مگر کارگردان جز سرو شدن "قرمه سبزی" و خوردن آن با "قاشق" کار دیگری هم میتوانست انجام دهد؟!... به نظر شما اگر در چنین خانه ای سفره ی هفت سین و دم کنی مادر بزرگ و فرش
دستبافت ایرانی ، دیده میشد زیاده گویی و مبالغه نبود؟! حال با این تفاسیر آیا انتقادات بیمورد مبنی بر غرب زده بودن این اثر ، به حق هستند؟!
ولی خب در سوی دیگر مسئولین از ترس اینکه نماینده شان اسکار را از دست ندهد ، همین اثرِ به قول خودشان غرب زده را در مراسم اسکار نماینده ایران معرفی میکنند...
آیا این تناقصات زیباست و روی خوشی دارد؟!
اینکه مسئولین تکلیف خود را نمیدانند و حد استانداردی حتا برای خودشان ندارند تا آثار را اندازه بزنند ، بیش از هر چیز دیگری به این سینما لطمه میزند.
چرا ایران باید یک اصغر فرهادی داشته باشد؟! چرا بیشتر نه؟! چرا " پیمان معادی " پس از "جدایی نادر از سیمین" در ایران کم دیده میشود؟! چرا "گلشیفته فراهانی" آثار ایرانی را بعد از
" سنتوری" و " درباره الی " ترک کرده و مجبور به بازی در آثار غربی و خارجی شده؟! چرا "رادان" سینما را رها کرده؟! چرا؟!
و جالب که در عین حال افرادی چون " گلزار " و امسال او بر این سینما میتازند و فقط و فقط ویرانی این سینما را موجب میشوند. ")
ادامه دارد...
نظرات شما عزیزان:
|
منوی اصلی
تبادل
لینک هوشمند
نویسنده: 
